روژين
اينجا رفته بوديم خونه عمه هليا و من كلاه عمو علي رو كه يك اتشنشان است را بر سرم گذاشتم. ...
نویسنده :
خودم
19:06
اينهم كادوي تولد مادرم
هديه من براي روز تولد مادرم كه البته گوشه اي از زحماتي رو كه برام كشيده جبران نميكنه ولي از ته دل ميگم كه تولدت مبارك وعاشقتم. ...
نویسنده :
خودم
4:16
عيد 90 در چمستان
من و عروسك دوستداشتني
سفره هفت سين عيد 90
شب عيد بود و ما هم خونه مامان شيرين بوديم البته در كنار مهمانهاي خيلي عزيز خاله شهلا و بهروز جان .خاله و شوهر خاله بابام كه بعد از 2 سال از كانادا اومده بودن پيش ما. ...
نویسنده :
خودم
4:08
كيك تولد 10 سالگي
پدر بزرگم
دلم براي پدر بزرگم خيلي تنگ شده و بزرگترين ارزوم اينه كه بتونم يك بار ديگه ببينمش ودر اغوش پر از مهرش باشم ولي افسوس كه شدني نيست.هيچكس نميدونه كه چه پدر بزرگي بود.همتا نداشت ويه دونه بود. ...
نویسنده :
خودم
4:01
پدرم
بابام وعمو عباس نژاد در سريال نامدار در شهر قزوين. ...
نویسنده :
خودم
3:54
پدر جان
پدرم واقاي مير طاهر مظلومي در صحنه اي از سريال نامدار.كه قسمتي از ان در شهر قزوين فيلمبرداري شد. ...
نویسنده :
خودم
3:52